به گزارش مشرق روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:
پريشاني در تل آويو از توانايي تحسين برانگيز مهندسان ايراني
توانمندي هاي ايران در زمينه عمليات سايبري و توليد هواپيماهاي بدون سرنشين، توانمندي ارتش اسرائيل و آمريكا را با ترديد مواجه كرده است.
روزنامه ايتاليايي لارپوبليكا در بسط اين تحليل خود نوشت: پيشرفت متخصصان و فناوران ايراني، غرب را در حيرت و نگراني فرو برده است. آنها در جنگ الكترونيك و سايبري به انضمام هواپيماهاي بدون سرنشين پيشرفت زيادي كرده اند. اكثر فعاليت هاي سايبري به طور مخفيانه انجام مي شوند و اين مسئله در حال تبديل شدن به واقعيت در تنش هاي اعلام شده بين ايران و اسرائيل است. شكي نيست كه غرب در اين باره نگران است. نفوذ هواپيماي بدون سرنشين ايراني به اسرائيل موجب نگراني شديد فرماندهان ارتش اسرائيل شد چرا كه جاي تعجب نيست اگر ايران پروژه هاي پيشرفته تري در زمينه هواپيماهاي ياد شده با ويژگي فرار از رديابي و توانمندي بسيار براي جنگ الكترونيك و سايبري داشته باشد.
اين روزنامه با اشاره به شكار هواپيماي فوق مدرن آر كيو 170 آمريكا (موسوم به هيولاي قندهار) در سال گذشته مي نويسد: ايراني ها پس از نشاندن اين هواپيما و تجزيه آن شناخت كامل تري از اين نوع هواپيماها بدست آورده اند. بدين ترتيب مي توان گفت هواپيمايي كه به اسرائيل نفوذ كرد، تنها يك آزمايش از سوي ايراني ها بوده و آنها در زمينه توسعه انواع هواپيماهاي بسيار پيشرفته تر مشغول به كار هستند.
لارپوبليكا گزارش مي دهد: هواپيماي بدون سرنشين ابابيل، سيستمي توانمند براي جنگ الكترونيكي، جمع آوري اطلاعات و ارسال آن، و نيز ارتباطات آن لاين دارد و براي از كار انداختن دفاع الكترونيك اسرائيل و آمريكا طراحي شده است. اما آنچه هراس بيشتر ارتش اسرائيل را موجب شده اين است كه متخصصان و مهندسان ايراني موفق شده اند همين مدل را كه برد 150 كيلومتري دارد، بهسازي كرده و هواپيماهايي با برد 2هزار كيلومتر بسازند. گزارش ها نشان مي دهد يكي از همين مدل ها عليه ناوگان پنجم آمريكا و با موفقيت آزمايش شده است.
روزنامه مذكور در ادامه گزارش خود مي نويسد: چيزي كه غيرقابل انكار است اين است كه پيشرفت هاي فناوري ايران موجب ترديد در توانمندي ارتش اسرائيل و آمريكا شده و احتمالا هدف آخرين مانور مشترك واشنگتن و تل آويو، آزمايش قدرت دفاعي در اين زمينه بوده است. پهپاد ايراني كه به آسمان اسرائيل [فلسطين] نفوذ كرد، در طول همه سواحل شمالي تا جنوبي و روي ذخائر گازي و حتي بندر «حيفا»، نيروگاه هاي برق و پادگان هاي نيروي دريايي در حيفا و «آشاد» پرواز كرده كه امري باور نكردني است. گفته مي شود پس از بررسي قطعات هواپيماي سرنگون شده، اسرائيل دريافته اين هواپيما از فيبر شيشه ساخته شده كه يك ماده غيرقابل رديابي است و تاكنون فقط آمريكا در صنعت هوايي خود از آن استفاده مي كرد.
لارپوبليكا بر همين اساس، توان مهندسان ايراني را تحسين كرد و نوشت: مهندسان ايراني بنامي وجود دارند كه در صنايع دفاعي و نظامي كشور خود فعاليت دارند. اكنون نتايج تلاشها و فعاليتهاي آنان در حال ثمر دادن است و همين موضوع، موجب پريشاني روزافزون اسرائيل و آمريكا شده است.
در همين حال موضوع حمله جنگنده هاي ايران به يك هواپيماي بدون سرنشين آمريكا در خليج فارس كه از سوي وزارت دفاع اين كشور اعلام شده بازتاب گسترده اي در محافل رسانه اي داشته است.
«ال موندو» و «ال پاييس» از جمله اين روزنامه هايي هستند كه به اين موضوع پرداختند و تصريح كردند اگرچه پنتاگون مي گويد دو بار شليك جنگنده هاي ايراني به هواپيماي بدون سرنشين آمريكا اصابت نكرده، اما اينكه ايران توان شناسايي و شكار آنها را دارد، موجب نگراني كاخ سفيد و پنتاگون شده است.
«ال پاييس» در گزارش ديگري نوشت: اينكه كسي در درون اسرائيل از طرح بنيامين نتانياهو نخست وزير اين رژيم براي حمله به ايران حمايت نمي كند و آمريكا هم با آن مخالف است، را همه مي دانند اما حالا معلوم شده است حتي ارتش و موساد هم با اين اقدام نتانياهو موافق نيستند.
پيوند تأمل برانگيز فاطمه هاشمي با رسانه هاي ضد انقلاب
در پي انتقال مهدي هاشمي به يكي از بيمارستان هاي تهران و بازديد هاشمي رفسنجاني از فرزندش، فاطمه هاشمي دختر او به صورت تلفني با شبكه تازه تأسيس ضد انقلاب كه با حمايت اسرائيلي ها شروع به كار كرده با نام «رها تي وي» مصاحبه كرده است.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، اين شبكه ضد ايراني كه با محوريت اميرحسين جهانشاهي «عنصر برانداز و عامل موساد» تأسيس شده، با خيال خام اجماع گروهك هاي مخالف جمهوري اسلامي و پيوند ميان فتنه گران اصلاح طلب و مزدوران ملكه در شبكه فارسي بي بي سي و سالخوردگان صداي آمريكا راه اندازي شده است.
جهانشاهي عامل وابسته مستقيم موساد و مؤسس اين شبكه تلويزيوني در گفت وگو با شبكه خبري «راشاتودي» اظهار اميدواري مي كند كه انگليس كه خواهان به زانو درآوردن نظام ايران است، از شبكه تلويزيوني رها كه تغيير سياسي در ايران را در دستور كار دارد، حمايت كند.
يكي از همكاران اين شبكه علي اصغر رمضانپور معاون مهاجراني وزير ارشاد در دولت اصلاحات است كه در بي بي سي فارسي به عنوان كارشناس و دبير يكي از سرويس هاي آلت دست اين رسانه سلطنتي بوده است. وي هم اكنون در تلويزيون رها تي وي با عنوان مدير و سردبير ارشد در كنار احمد رفعت كارشناس و خبرنگار قديمي صداي آمريكا مشغول به فعاليت شده است.
گفتني است فاطمه هاشمي مصاحبه هاي مشابهي نيز با سايت ضد انقلابي كلمه و سايت وابسته به گروهك ملي- مذهبي (مديريت شده از پاريس) انجام داده و طي آن به نهادهاي قضايي و امنيتي اهانت و ايراد اتهام كرده است! در همين حال نامه اي با امضاي «خانواده هاشمي»(؟!) در سايت ها منتشر شده كه طي آن گفته شده مهدي هاشمي تمارض نمي كند و واقعاً مريض است. مهدي هاشمي 3 سال در لندن اقامت داشت و 40 روز پيش به كشور بازگشت. او يك روز بعد براي بازجويي و رسيدگي به اتهاماتش بازداشت شد.
مهدي هاشمي هفته گذشته با درخواست خانواده هاشمي به بيمارستان دي منتقل شد و مورد آنژيوگرافي قرار گرفت. وي پس از پايان انجام معاينات پزشكي به زندان منتقل شد اما همين امر با هياهوي برخي نزديكان از جمله فاطمه هاشمي مواجه شده است. نكته قابل تأمل در اين ميان فرد يا افراد آلوده اي هستند كه ارتباط وي با رسانه هاي ضد انقلاب را فراهم مي كنند.
ايران هسته اي اوباما را پير مي كند
يك سايت خبري آمريكايي با انتشار عكس پيري زودرس، چهره باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا در سال 2016 را پيش بيني كرد.
نشريه آمريكايي بلومبرگ بيزنس ويك با درج تصويري از اوباما چهره چهار سال آينده اوباما را نشان داد كه در آن نشانه هاي كهولت سن و پيري زودرس نمايان است.
اين سايت خبري پرونده هسته اي ايران، وضعيت نابسامان اقتصادي و امنيت آمريكا در جهان را از جمله مشكلات پيش روي اوباما ذكر و اعلام كرد كه با توجه به اين مشكلات ديدن چنين چهره اي از اوباما در سال 2016 دور از ذهن نخواهد بود.
دو حزب حاكم در آمريكا با هم تراژدي مي سازند و با هم درز مي گيرند
رسانه هاي فارسي زبان بيگانه معتقدند دو حزب حاكم آمريكا در زمينه سياست خارجي و مسكوت گذاشتن شكست ها و جنايت ها در اين عرصه اشتراك نظر دارند.
وبسايت بي بي سي فارسي با اشاره به كمرنگي موضوع افغانستان در اظهارات اوباما و رامني در جريان تبليغات انتخاباتي نوشت: در مورد اينكه جنگ نامحبوب افغانستان جايگاه چنداني در رقابت هاي انتخابات رياست جمهوري 2012 آمريكا نداشت، دلايل زيادي را مي توان برشمرد، اما شايد يكي از بزرگترين دلايل اين باشد كه از يكطرف دستاوردهاي آمريكا در افغانستان با مصرف بيش از 500 ميليارد دلار و كشته شدن بيش از 2000 تن از سربازان اين كشور متناسب نبوده، هنوز سياسيون آمريكايي قادر به قانع كردن شهروندان اين كشور نسبت به حضور نظامي سنگين و خرج بردار يازده ساله شان در افغانستان نيستند و از جانب ديگر مجبورند به اين بازي پر از آزمون و خطا در افغانستان و منطقه ادامه دهند و هزينه هاي بيشتر و شايد سنگين تري را بر اقتصاد تازه رهايي يافته از بحران آمريكا تحميل كنند.
شبكه دولتي انگليس در تحليل ديگري در همين زمينه خاطرنشان كرده است: مفهوم سكوت اوباما و رامني درباره افغانستان چه بود؟ در انتخابات سال 2012 نبرد افغانستان يك بار ديگر تبديل شد به «جنگ فراموش شده». هر دو نامزد رياست جمهوري، كمپين هاي انتخاباتي و مناظره هاي تلويزيوني شان، از پرداختن به بحث فراگير درباره افغانستان خودداري كردند. در جريان آخرين مناظره انتخاباتي اوباما و رامني از پاسخ روشن به پرسش گرداننده مناظره طفره رفتند كه پرسيد با توجه به اينكه مي دانيم افغان ها نمي توانند امنيت خود را تأمين كنند، اگر وضعيت اضطراري پيش آيد، شما چه خواهيد كرد؟ آيا همچنان آن كشور را ترك خواهيد كرد؟
بي بي سي مي افزايد: چرا جنگ افغانستان كه طولاني ترين جنگ در تاريخ آمريكاست، نبايد مطرح شود؟ يك دليل اين است كه به افغانستان ديگر به چشم يك «جنگ خوب» نگاه نمي شود و حمايت افكار عمومي آمريكا از اين جنگ كاهش چشمگيري يافته است. نظرسنجي هاي اخير نشان مي دهد كه نزديك به دو سوم از مردم آمريكا اكنون معتقدند كه جنگ افغانستان ديگر ارزش ادامه دادن را ندارد. اين جنگ تاكنون براي ماليات دهندگان آمريكايي حدود 500 ميليارد دلار هزينه داشته است. ماه اكتبر امسال، تراژدي غم انگيز اين بحران براي آمريكايي ها به اوج خود رسيد، زماني كه اعلام شد دو هزارمين سرباز هموطن شان در افغانستان كشته شده و هنوز 68 هزار سرباز آمريكايي ديگر در اين كشور حضور دارند. بدتر از همه اينكه هيچ چشم انداز روشني از پيروزي هم در اين جنگ متصور نيست. اكنون پليس افغانستان به نيروهاي خارجي شليك مي كند و همين كاهش اعتماد به چالش مهم بر سر راه استراتژي آمريكا تبديل شده است.
از سوي ديگر وبسايت راديو زمانه وابسته به دولت هلند با اشاره به رويكرد اوباما در حوزه سياست خارجي نوشت: 4 سال پيش گرچه خبر پيروزي باراك اوباما موجي از شور و شعف را در سرزمين هاي خاورميانه موجب شد اما گذشت زمان و عملكرد دولت اوباما، باعث شد تا خبر پيروزي مجدد او، آن شور و شوق چهار سال پيش را در خاورميانه ايجاد نكند. براي خيلي ها، سياست خارجي دولت اوباما خصوصاً در منطقه مهم خاورميانه ادامه سياست هاي دولت جمهوري خواه بوش بود و اگر تفاوتي ميان اين دو به چشم مي خورد، تنها در كلام و پوسته سياست ها بود. در اساس نگاه واشنگتن به خاورميانه تغيير معناداري رخ نداد.
در اين تحليل آمده است: تشديد جنگ در افغانستان، ادامه كار بازداشتگاه بدنام «گوانتانامو»، استفاده گسترده از هواپيماهاي بدون سرنشين، حمايت از ديكتاتورهاي ساقط شده عربي تا آخرين روزهاي حكومت آنها، تبعيض در حمايت از قيام هاي عربي و ناديده گرفتن تظاهرات و قيام هاي مردمي عليه دولت هاي متحد واشنگتن و حتي در برخي از كشورها همچون بحرين، حمايت از دولت براي سركوب مخالفان، حمايت بي دريغ از اسرائيل به خصوص در دو سال اخير، از مهم ترين محورهاي انتقاد از دولت اوباما و اشتراكات دولت دموكرات او با دولت جمهوري خواه جرج بوش است. به نوشته آرون ديويد ميلر از پژوهشگران روزنامه نيويورك تايمز «از زمان جنگ سرد تاكنون چنين ميزاني از همسويي بين دو حزب دموكرات و جمهوري خواه وجود نداشته است.»
3 نسخه فروش در سطح استان و اينهمه آگهي دولتي!
استاندر هرمزگان بدون بهره گيري از مدير روابط عمومي يا مشاور رسانه اي و يا يكي از مديران استانداري، شخصا وارد صحنه شده و با صدور دستورالعمل صريحي با نام و امضاي خود به مديران دستگاه هاي اجرايي و فرمانداران شهرستان هاي اين استان دستور داد تا براي انعكاس هرچه بهتر برنامه ها(!؟)، عملكرد دستگاه هاي خود را در قالب «چاپ ويژه نامه ها» (يا همان رپرتاژ آگهي ها) به روزنامه دولتي «ايران نيوز» و «صبح اقتصاد» دهند.
ابراهيم عزيزي در اين نامه نام و نام خانوادگي و شماره تلفن همراه خبرنگاري كه نماينده مشترك هر دوي اين روزنامه هاست را ذكر كرده است تا اشتباها پول آگهي ها به كس ديگري پرداخت نشود!
براساس خبرهاي دريافتي در طول چند روز گذشته در حالي ميليونها تومان از وجوه دستگاه هاي اداري و دولتي استان به اين دو روزنامه اقتصادي و دولتي سرازير شده است كه صبح اقتصاد در استان 3 نسخه و ايران نيوز ده نسخه بيشتر فروش ندارد و اين در حالي است كه اكثر قريب به اتفاق نشريات محلي به دليل مسائل مالي و مشكلات اقتصادي و نيز مطالبات خود از ادارات، هزينه هاي چاپ و انتشار مستمر با بحران جدي مواجهند و شماري از آنان در آستانه تعطيلي قرار گرفته اند و نشست هاي گوناگون آنان با استانداري براي حل مشكلات آنان، نتيجه خاص و خروجي مفيدي نداشته است.